حضرت حجة الاسلام و المسلمین سید حسن سبط احمدی(دامت توفیقاته) یکی از نوادگان ایشان- به درخواست نگارنده سطور مطلبی درباره جد بزرگوارشان مرقوم فرمودند، که بدین شرح است:
مصاحبه با حضرت آیت الله آقا سید حسن سبط احمدی ساوجی
دیدار با حضرت آیت الله حاج سید حسن سبط احمدی ساوه
در مورخه روز سه شنبه 22 اسفند ماه 1396 اینجانب محمد شرافت ساوجی از تهران عازم به قم در منزل ایشان با هماهنگی آقا زاده آقای مهندس سید هادی سبط احمدی انجام گرفت
ضمن استقبال خوب از اینجانب بیش ازحدود دوساعت گفتگو ومصاحبه در مورد شجره نامه خانوادگی وسلامت معنوی بعد فراموش شده وتوصیه های مهم به فامیل وهمشهریان فرمودند
http://s9.picofile.com/file/8321741818/MVI_0501.MOV.html
https://www.aparat.com/v/kXIVJ
حضور جناب آقای مهندس هادی سبط احمدی
سلام ادب احترام تشکر وقدر دانی از اینکه محبت فرمودید بستر هماهنگی زیارت دیدارابوی بزرگوار فراهم نمودید بهره وحض معنوی کسب این جانب شد
ان شا، الله بتوانیم در جهت رضای خداوند متعال قرار گیریم
بسم الله الرحمن الرحیم
« قال الله تبارک و تعالی:(انّما یخشی الله من عباده العلماء ان الله عزیز غفور)
حمد بی عدّ و ستایش بی حدّ شایسته و سزاوار ساحت قدس خالق بی شریک و بی معینی است که سراسر کائنات و عالم وجود را با اراده و مشیّتش بیافرید و بهر چیزی در جای خود خاصّیت و اثری بخشید ، و تمام نعمتها و برکاتش را برای بندگانش قرار داد . چه خوش گفته شاعر«من نکردم خلق تا سودی برم- تا که من بر بندگان جودی کنم» سپس برای هدایت و راهنمایی بندگان و برقرار نمودن نظم و عدالت درمیان آنان در این جهان سلسله جلیله انبیاء عظام و رسولان عالی مقام را فرستاد؛ این آیه شریفه در سوره مبارکه جمعه حاکی از این مطلب است«هو الذی بعث فی الامّیین رسولا منهم یتلوا علیهم آیاته یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمة »
آنان مبعوث شدند از طرف پروردگار آیات آسمانی و احکام الهی را برای آنان بخوانند و ایشان با عمل نمودن بآنها رستگار شوند و به سعادت ابدی برسند.
وچون مشّیت الهی و تقدیر ربّانی برای بندگان بر استمرار و ادامه نعمت هدایت بوده است لذا بعد از تنفیذ اصل مسلّم و سنّت محکم ، مات الناس حتّی الانبیاء سلسله جلیله اوصیاء و جانشینان انان در هر عصر و زمان، این بار سنگین هدایت بندگان را بر عهده گرفتند و به راستی که با همه مشکلات و آزار و اذیّتها بوظائف شاقّه خود عمل نمودند و فرمایش پر ارزش«ما اوذی نبی مثل ما اوذی» شاهد است.
تا در این صراط مستقیم و مسیر قویم نوبت قبول این مسولیت خطیر و رهبری کبیر به وجود مقدس و نازنین حضرت خاتم الوصیّین و بقیة الماضین، ناموس دهر و امام عصر؟عج؟ فرجه الشریف رسید در چنین مقطع حساس زمان ذات مقدس پروردگار زمین و آسمــان بنابر مصلحت بندگان، لباس غیبت و نهان بر اندام شریف و مقدّسش پوشانید امید است که هرچه زودتر این چشمان رمد دیده محبان و شیعیان به نور جمال دل آرایش روشن و منوّرگردد. آمین رب العلمین.
اما چون بندگان مؤمن در این عصر و دوران غیبت کبری و شهر آشوب بلاد ، دسترسی به وجود مقدّس حجّت و امام زمان نداشتند، حق تعالی- جلّ و علا- بار مسولیت ارشاد و هدایت را بر دوش علماء راستین و متّقین و عالمین به احکام دین نهاد و آنان را حجّت و مرجع بندگان قرار داد تا به مرور زمان در قرن سیزدهم از هجرت خاتم رسولان؟ص؟، عالمی با فضیلت و حقیقت و معنویت از خاندان پاکان و از دودمان اشرف پیمبران بنام مرحوم حاج میرزا احمد ساوجی؟ره؟ همچون خورشیدی درخشان در افق بلاد ساوه طلوع نمود و به نور افشانی و انجام وظائف دینی مشغول گردید.
آری؛ یک دهان خواهیم و پهنای فلک- تا کنم توصیف آن رشک ملک؛ این شخصیت والا و با معنی جامع کمالات علمی و معنوی و عرفانی و همچنین در علوم غریبه جفرو رمل و احضار استاد بودهاند، بعضی از قضایا و داستانهای جالب از آن بزرگوار در این راستا به ما رسیده، که نقل آنها موجب تطویل کلام است. چه خوش گفته« گنجایش بحر در سبو ممکن نیست» بعضی از ارباب تراجم مطّلع، نقل اجمالی از احوال آن بزرگوار نموده اند.
اینک این حقیر بنا به تقاضای بعضی از دوستان اهل معرفت یکی از قضایایی که حاکی از مقامات معنوی و روحانی آن مرحوم می باشد و لساناً به ما رسیده است، نقل می کنم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید. در اواخر زمان حیات این عالم مجهول القدر مرحوم :ناصرالدین شاه قاجار برای ملاقات و زیارت ایشان از تهران به ساوه می آیند، ظاهراً در فصل تابستان و هوا گرم بوده است. آن زمان در منزل مسکونی مرحوم حاج آقا دار و درخت زیادی وجود داشته، پشههای مزاحم فراوانی به چشم می خورده و این دیدار هم در شب بوده است . بعد از مقداری جلوس و صحبت پادشاه ایران برای خدا حافظی به مرحوم حاج آقا عرض می کند:« امر و فرمایشی است؟» ایشان سر مبارک به زیر انداخته، جوابی نمی گویند. مرحوم ناصر الدین شاه برای بار دوم همان جمله را تکرار می کنند ، ولی جوابی نمی شنوند . خلاصه پس ازمرتبه سوم، سر مبارک را بلند می کنند و در جواب ایشان چنین می فرمایند:« به این پشّه ها امرمی کنم که از این اطاق بیرون بروند» . نقل شده همه آنها دست جمعی از اطاق و اطراف چراغ بیرون رفتند . لا یخفی لطف هذه الجواب لالولی الالباب. آری در حدیث آمده که حق تعالی جّل جلاله فرموده:« عبدی اطعنی حتّی اجعلک مثلی»
در خاتمه این جمله با جرأت و اعتقاد کامل می گویم؛ این کلمات و مقالات هرچه بیشتر و مفصّل ترباشد، ابدا تاثیری در مقامات و حقیقت ایشان نمی کند. عاش سعیدا ومات سعیدا.
ضمیمه ترجمه حالات: لازم به تذکّر است که این فرزند یعنی (مرحوم مغفور سید ابوالحسن اعلی الله مقامه ) أعلم و أتقی و أزهد فرزندان پدرشان بوده است و به تعبیر و گفته یکی از معمّرین آقایان اهل منبر در ساوه، که ایشان را در زمان حیاتشان درک کرده بوده است، می فرمود: مرحوم آقا سید ابوالحسن - قدّس سره- در زهد و تقوا و پاکی نفس بمنزله عیسی عصر و زمان خودش می بود. چه بجاست تحریر و نقل این داستان جالب که حاکی از قداست نفس و طهارت باطنی و محبوبیّت خاص ایشان در نزد پدر بزرگوارشان دارد. به مناسبت احوال و ترجمه والد معظمشان نقل کنم تا ختامه مسک باشد.
خلاصه داستان این مرحوم مغفور به خاطر همان جنبه های علمی و معنوی داشتند قهرا مورد علاقه و توجه خاصّ والد معظم و مکرّمشان بودند تا این که ایشان بعد از خود وصیّ شرعی خویش قرار داده بود، با اینکه فرزندان دیگر از ایشان بزرگتر بودند لذا این عمل و انتخاب برای آنان سنگین تلقّی شده بود و باطنا ناراحت بودند، ولی جرأت اظهار و ابراز نداشتند. پدر بزرگوار عالی قدر به فراست و دید باطنی دریافت و مطلع شد. ناچار برای حل این معمّا روزی ایشان را- یعنی همین فرزند محبوب و مورد نظر را- به بهانه ای برای انجام کاری را به باغات و املاک مفصّلی که در اطراف شهر ساوه داشتند، فرستادند، سپس همان روز بقیّه فرزندان را احضار نمودند، در نزد خویش و مطالبی این مضامین فرمودند: من این فرزند عزیزم، بردار شما را که سنّاً کوچکتر از همه است، قلباً بیشتر از همه دوست دارم. اکنون احساس میکنم که این عمل برای شما سنگین و باعث ناراحتی باطنی شده است، ولی علت و وجهی دارد؛ میگویم برایتان تا بدانید. همه سراپا گوش شدند:« فرزندان عزیزم . من در طالع ایشان دیده ام که زودتر از همه شمــا از دنیا می رود، لذا به خاطر این، میخواهم محبّت و علاقه قلبی خویش را به ایشان اظهارو ابراز کنم تا باعث تشفّی قلبم گردد. خاطر جمع و مطمئن باشید» لذا همه فرزندان و برادران بعد از شنیدن این مطلب و خبر پنهان از لسان پدر بزرگوارشان، نسبت به برادر خویش فوق العاده احترام و تکریم می نمودند.«آری درسی نبود هر آنچه در سینه بود». رحمهمالله تعالی أجمعین.
ناگفته نماد که دو بزرگوار- پدر و پسر- قبر شریف و مضجع منیفشان در قبرستان شیخان قم- صانها الله عن التصادم- می باشد. در کنار قبور و مزار محدّثین شیعه و اصحاب بزرگ امامان معصوم یعنی حضرات امامان صادق و آقا موسی بن جعفر و حضرت علی بن موسی الرضا صلوات علیهم اجمعین قرار دارد . حشرهم الله جمیعا مع أولیاء المقرّبین أئمتنا المعصومین وألحقنا بهم. نویسنده این کلمات حسن ابن عباس ابن عماد ابن ابوالحسن ابن احمد الحسینی الساوجی»
ایشان کتابخانه موقوفه ارزشمـندی درشهر ساوه داشته که خوشبختانه با تلاش و حفاظت نوادگان ایشان از گزند حوادث محفوظ مانده و در بهار امسال از سوی استاد ارجمند حوزه علمیه قم حضرت حجت الاسلام و المسلمین سید حسن سبط احمدی( یکی از نوادگان ایشان) به کتابخانه آیت الله العظمی گلپایگانی؟رح؟ قم واگذار شد. این مجموعه شامل 93 جلد کتاب چاپی و 73 نسخه خطی است که پس از تفکیک مجموعه های خطی جمعا بالغ بر 92 عنوان نسخه خطی می شود. کلیّه کتابها به عنوان وقف در دفتر کل کتابخانه از شماره 104587 تا شماره 104753 ثبت و ضبط شده است. این سند نیز برگرفته از جنگ خطی ایشان به شمـــــاره116-40 است و به لطف و بزرگواری و اشراف استاد عزیز جناب عربزاده (دامت توفیقاته) در اختیار نگارنده سطور قرار گرفت.
تالیفات سیداحمد ساوجی :
1) حاشیه بر کتاب نقد الرجال : مصطفی بن حسین حسینی تفرشی (قرن 11) نویسنده بر این معجم رجالی كه راویان شیعه را به ترتیب حروف الفبائی اول اسماء آنها جمعآوری نموده، حاشیه زده است نسخه منحصر به فرد این اثر که به قلم مولف تحریر شده، در کتابخانه آیتالله العظمی گلپایگانی نگهداری میشود.
2) شرح الفیه شهید اوّل؛ نویسنده این اثر را که حاوی هزار مساله از نماز است، شرح داده است. نسخه منحصر به فرد این اثر جزء مجموعه شمـــاره 40/116درکتابخانه آیت الله گلپایگانی نگهداری می شود. این شرح باعنوان قوله – قوله تالیف شده در آن مقدمه و سه فصل الفیه شهید شرح داده شده و بخش خاتمه در این نسخه موجود نیست. این شرح به قلم نویسنده به نسخ تحریری کتابت شده و در حواشی دارای تصحیح و افزودههایی از مؤلف است.
آغاز این اثر چنین است:«قوله وهی مرتبة علی مقدمةو فصول ثلاثة و خاتمة امّا المقدّمة ففی تعریف الصلوة و تقسیمها و ذکر من الصلوة علیه امّا الفصول الثلاثة فالفصل الأوّل فی المقدّمات و الثانی فی المقارنات و الثالث فی المنافیات امّا الخاتمة ففی خلل الواقع فی الصلوة الیومیّة و ذکر خصوصیّات باقی الصلوة المفروضة ... »
3) جنگ، خطی شامل مطالب علمی و و اشعار و از جمله سروده های ایشان و شرح مسافرتها و زندگی نامه و همچنین صورت مباحثه ای که در شیراز با یکی از زنان دانشمندان آن شهر انجام داده به قلم خودشان موجود است. این جنگ در نزد نوادگان نویسنده نگهداری می شود.
4) جنگ شامل احادیث، تاریخ موالید، فوائد تاریخی، تاریخ اهل بیت؟عهم؟ و خلفای بنیعباس و بنی امیّه، تاریخ دانشمندان شیعه قرن هفتم، فهرست کتابخانه خصوصی مؤلف، فواید طبی، منتخبات کشکول شیخ بهایی، تاریخ قحطی1288ق، شرح الفیه شهیداوّل ، تلخیص المفتاح خطیب قزوینی و ..این اثر به شماره 40/116در کتابخانه آیت الله گلپایگانی ثبت شده است.
5) لبّ لباب؛ این اثر در چهار مجلد تدوین شده است. مؤلف در سال 1283 به نگارش جلد دوم اشتغال داشته است. قسمت هایی از این کتاب بویژه جلد یک و دو در مجموعه پیش گفته آمده است. مؤلف در شرح این کتاب در جنگ چنین نوشته است:«...چون در ازمنه سالفه تاریخی مختصر مسمّی بلبّ لباب در احوال سلاطین عجم پادشاهان یزدجرد و خلافت عمر بن الخطاب نوشته بودم در این ایّام که سنه 1283 است مصمّم آنم که مجلد دوم را در شرح احوال انبیاء و اولیاء و و مجلّد سیِم را از سال اوّل هجری تا سنه تناثر نجوم که سنه سیصد و بیست و نه و انقطاع سفرای حضرت خاتم الأولیاء سلام الله علیه و اوّل غیبت کبری آن حضرت است، نگاشته شود و مجلّد چهارم در احوال سلاطین و علماء و اکابر که در غیبت کبری تا حال تحریر به عرصه وجود آمده و رفته اند، قلمی دارم لهذا برخی از احوال سنه تناثر نجوم و بعدها که در نظر است ملاحظه می شود بجهت تذکره در این اوراق ثبت می نمایم تا در وقت ضرورت از خاطرم محو نشود...»
6) رساله ای در تجوید که برای فرزندشان میرزا داوود نوشته است.
وقایع قحطی 1288ق در ساوه میرزا سید احمد حسینی ساوجی ...
وقايع قحطي 1288 ق ساوه؛ میرزا سید احمد حسینی ساوجی (1304ق)
مصاحبه با حضرت آیت الله آقا سید حسن سبط احمدی ساوجی
مصاحبه با آیت الله حاج سید حسن سبط احمدی ساوجی
مصاحبه با آقای سید جواد حجت الاسلامی ساوجی (قسمت6)
مصاحبه با آقای سید جواد حجت الاسلامی ساوجی (قسمت 5)
آیه الله آقای حاج سید محمد صالح تهجدی ساوجی
بازماندگان امامزاده محمد محروق
میراث شهاب تابستان و پاییز 1393 - شماره 76 و 77
ص 129تا 146